صلح پایدار
جمعه 9 / 3 / 1397برچسب:, :: 11:50 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج5، ص: 344 مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا 23 بعضى از راد مردان و مؤمنين در عهدى كه با خدا بسته بودند كمال ثبات و پايدارى را بخرج داده تا بدرجه رفيعه شهادت فائز و جمعى هم با كمال خلوص و صفا بانتظار فيض شهادت باقى مانده و تغيير عقيده ندادند. محمد بن عباس از حضرت باقر عليه السّلام و حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمودند آيه فوق در حق امير المؤمنين عليه السّلام و حمزه و جعفر و عبيدة بن حارث نازلشده و شهيد گرديد و مقصود از و منهم من قضى نحبه يكى حمزه است كه در جنگ احد شهيد شد و ديگرى جعفر است كه در جنگ موته بدرجه رفيعه شهادت فائز گرديد و مراد از «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ» 23 امير المؤمنين عليه السّلام ميباشد كه پيوسته در انتظار شهادت بود تا ابن ملجم مرادى آن بزرگوار را شهيد نمود. و اينحديث را ابن بابويه و ابن شهر آشوب از آنحضرت و حضرت باقر عليه السّلام روايت كردهاند. در كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله بامير المؤمنين عليه السّلام مىفرمود يا على هر كس ترا دوست داشته باشد و با ولايت تو از دنيا برود از زمره شهداء محسوب ميشود. و در حديث مفصلى بابو بصير فرمود اى ابا محمد پروردگار شماها را در قرآن يادآورى نموده در آنجا كه ميفرمايد: مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ 23 شما اصحاب بعهد و ميثاقيكه با خدا بستهايد در باره ولايت ما آل محمد (ص) وفادار مانده و تغيير عقيده ندادهايد و اگر وفا نمىنموديد خداوند مانند سايرين شما را نيز توبيخ و سرزنش مينمود و داخل در مصداق آيه «وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ» اعراف 102 بوديد.
تفسير جامع، ج5، ص: 353 در بصائر الدرجات ذيل آيه «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ» 33 از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود مراد از رجس در اين آيه شك است و ما هرگز در دين خود شك نميكنيم. و اين حديث را ابن بابويه نيز از حضرت صادق عليه السّلام نقل نموده است. و اخبار بسيارى از طرق عامه و خاصه در دست ميباشد كه همه آنها مؤيد بر اين است كه آيه تطهير در شأن خمسه طيبه نازل شده يعنى در شأن رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و على ابن أبي طالب و فاطمه زهرا و حسن و حسين عليهم السلام نازل شده روزى پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله در خانه ام سلمه تشريف داشتند و على و زهرا و حسنين را بخواند و تمام آنها و حضرتش در زير عباى يمانى (كسا) جمع شده در مقام مناجات با پروردگار بر آمده و فرمود خداوندا اينها اهلبيت من هستند كه در باره آنها بمن وعده فرمودهاى خداوندا پليدى و رجس را از ايشان دور فرما و آنها را پاك و پاكيزه گردان ام سلمه كه دعاى پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم را شنيد عرض كرد يا رسول اللّه آيا من هم جزء اهلبيت محسوب ميشوم فرمودند خير تو از اهلبيت نيستى ولى بتو مژده ميدهم كه اهل بهشتى. ابى جارود روايت كرده كه زيد فرزند امام زين العابدين عليه السّلام گفت پدرم بمن فرمود بعضى از مردم جاهل و نادان چنين تصور كردهاند كه مراد از اهل البيت زنهاى پيغمبر (ص) ميباشند بخدا قسم هر كس چنين خيال كند گناهكار است و دروغ گفته زيرا اگر مقصود زنهاى آنحضرت بودند بجاى كلمه عنكم بايد عنكن و بجاى يطهركم يطهركن استعمال ميشد چنانچه در آيات سابقه همينطور بوده و در آيه «وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى فِي بُيُوتِكُنَّ» 34 ضمير تأنيث آورده بنابر اين آيه تطهير ويژه خمسه طيبه نازل شده و زنهاى پيغمبر مشمول مفاد آن نميباشند. ابن بابويه از امير المؤمنين (ع) روايت كرده فرمود روزى با حسنين و فاطمه (ع) حضور پيغمبر اكرم (ص) در حجرهام سلمه شرفياب شديم جبرئيل آيه «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» 33 را نازل نمود آنحضرت فرمود يا على (ع) اين آيه در شأن تو و فاطمه (ع) و حسنين و ائمه گرام از فرزندان حسين (ع) نازل شده گفتم ايرسول خدا ائمه بعد از شما چند نفر باشند فرمود دوازده نفر اول آنها تو هستى بعد از تو حسن و حسين و على زين العابدين فرزند حسين (ع) و يك بيك اسامى ايشان را بيان نمود تا حضرت حجة (ع) و فرمود اسامى تمام شما بر ساق عرش نوشته شده در شب معراج پروردگار فرمود اينها نام اوصياء و ائمه بعد از تو ميباشند همه ايشان پاك و پاكيزه و معصوم هستند دشمنان آنها ملعونند. احاديث در باره آنكه آيه تطهير ويژه ائمه طاهرين است از طرق خاصه و عامه بسيار است و كسى از فرق انكار نميكند كه آيه تطهير در شأن آن بزرگواران نازل شده اگر بخواهيم تمام آنها را بيان كنيم كتاب مستقلى شود بهمين مقدار اكتفا نموديم
تفسير جامع، ج5، ص: 359 ابن بابويه ذيل آيه «وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ» 37 از ابى صلت هروى روايت كرده گفت روزى كه مأمون علماء مذاهب مختلفه را براى مباحثه با حضرت رضا عليه السّلام جمع نموده و در حضورش مجلس مباحثه را تشكيل داد من در آن محفل حاضر بوده على بن محمد بن جهم برخاسته رو بحضرت نموده گفت شما كه بعصمت انبياء قائل هستيد در باره اين آيه چه ميفرمائيد كه خطاب به محمد (ص) شده «وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ» 37 حضرت رضا (ع) فرمود واى بر تو كه قرآن را به رأى خود تاويل كرده و نسبت كار زشت به پيغمبر خدا ميدهى تفسير و تاويل قرآن ويژه راسخون در علم و ما ائمه است و فرمودند نام زنهاى پيغمبر اكرم (ص) در دنيا و آخرت معلوم بود و آنها مادران مؤمنين هستند و يكى از آنها زينب دختر جحش بود كه پيغمبر اكرم (ص) او را بحباله نكاح زيد پسرخوانده خويش در آورده بود و پيغمبر اكرم (ص) از سخنان مردم ترس داشت و خداوند ميفرمايد خدا سزاوار تر از هر كس است كه بايد از او ترسيد و خداوند متصدى تزويج كسى از بندگان خود نشد مگر تزويج آدم و حوا و رسول اكرم (ص) با زينب و على بن أبي طالب عليه السّلام با زهرا سلام اللّه عليها پيغمبر اكرم (ص) بنا بامر پروردگار پس از طلاق زيد زينب را بزوجيت خود درآورد على بن محمد گريه كرد و بحضرت رضا عليه السّلام عرض نمود هرگز قول خدا را در باره پيغمبران جز آنچه كه شما فرموديد بيان نخواهم نمود. پيغمبر اكرم بامر پروردگار زينب را نكاح و تزويج نمود منافقين گفتند محمد (ص) ما را نهى ميكند از آنكه زن پسر را بازدواج خود بيرون آوريم و خودش عيال زيد پسر خوانده خود را نكاح ميكند پروردگار در پاسخ گفتار آنها آيه ذيل را نازل فرمود «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً» 40 محمد (ص) پدر هيچيك از مردان شما نيست نه زيد و نه غير او كه نكاح زن مطلقه او بر حضرتش حرام باشد محمد (ص) رسول و فرستاده خدا و خاتم پيغمبران است همانا خداوند بحقيقت تمام اشياء دانا است و اين آيه دليل و حجت نيست بر اينكه حسنين فرزندان رسول اكرم (ص) نيستند چنانچه بعضى از منافقين و عامه عميانا باين آيه تمسك جستهاند چه ظاهر آيه صريح است به اين كه پدر مردان شما نيست نه پدر كسى نيست علاوه بر آنكه آيه مباهله صريح است در آنكه آن دو بزرگوار فرزندان پيغمبرند چنانچه ميفرمايد فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُم ال عمران 61ْ و احاديث و اخبار بسيار است در آنكه آنها فرزندان پيغمبرند چه رسول خدا ميفرمود «ابناى هذان ريحانتاى من الدنيا»اين دو پسر من دو ريحان من هستند از دنيا امير المؤمنين عليه السّلام روزى در جنگ صفين بمحمد بن حنفيه خطاب كرد تو حقا فرزند من هستى عرض كرد اى امير المؤمنين (ع) مگر حسن و حسين فرزندان حضرتت نيستند فرمود آنها فرزندان رسول خدا هستند.
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |